من آن مرغ سیه بالم
من آن مرغ سیه بالم
که در بالین آن نیلوفر آبی
به آرامی
به آسانی
به خوابی بیفروغ بنشسته‌ام در آب
***
من آن مرغ سیه بالم
من آن مرغ سیه بالم
که در باران پاییزی
پر‌ و بال سیاهم را
به دور خود، گره کردم
***
من آن مرغ سیه بالم
من آن مرغ سیه بالم
که در تاریکی شب‌های تنهایی
به روی شاخه‌ای تنها
به دنبال حضور عشق می گشتم


--------------------------------------------------------

یه چند وقتی بود حال و حوصله وبلاگم رو نداشتم
بخاطر همین نیومدم سربزنم
حالا همین طوری یه چیزی شبیه شعر گذاشتم که چند وقت پیش گفته بودمش(البته با کمی تضمین)